سرعین،تمرین هم زبانی و مهربانی
صبح روز پنجشنبه ساعت ۶ به تاکسی زنگ زدم چنددقیقه بعد با دیگ های خورشت فسنجانی که همسرم آماده کرده بود همراه ساک سفری و دوربین فیلمبرداری جلو درب حاضرشدم سوار تاکسی شدم با آقا فردین هماهنگ کردم، منزلش سبزه میدان کوچه آفخراست.زیاد طول نکشید با ساک و لوازم سفر به پایین آمد و ازمن خواست برای حمل و جاگذاری دیگ بزرگ پلویی که پخته بود کمک کنم.حدود ساعت ۷ صبح به مدرسه رسیدیم همکاران یک به یک حضور خودشان را با لبخند و سلام و احوال پرسی اعلام می کردند، تقی پور ، ایمانخواه ، اسدی و طاهرزاده،ساندویچ خوشمزه پنیر لیقوان و مغزگردو درست کردند.صائمی پرده مخصوص را جلوی اتوبوس چسباند،رضا ایمان طلب با سنتور و زمانی “مدیر شیفت ۲ جلائی” و رحمان زاده “معاون پروفسور رضا” مهمانان گروه فرهنگ بودند.البته حسینی هم که از دوستان اسدی است صومعه سرا به ما پیوست.درمیعادگاه هرساله ی صرف صبحانه،پارک بسیار زیبای جنگلی گیسوم توقف کردیم،پارکی با درختان توسکا که خیلی وسیع می نماید.خوردن صبحانه و خنده ها ی شیرین همکاران و عکس گرفتن های پیاپی و حرکت به سوی تالش. نوای گرم و دلنشین حسینی گاه بگاه گوشها را می نواخت و صدای آهنگ هایی که پورپاک نیا میگذاشت فاصله را کوتاهتر میکرد.اول شهر تالش طاهری هم به جمع ما پیوست، جوان با ادب و خوش اخلاق، مدیر برنامه ی پایه ی نهم.به گمانم ساعت حدود یک بود که به گردنه حیران زیبا رسیدیم. حیران که به دست توانای پول و ثروت تکه تکه شده و بجای سبزی و نسیم روح نواز، سازه ها یی با سقف نارنجی رنگ به اندوه آدم می افزاید. مکانی یافتیم برای گرفتن عکس های یادگاری ، یاران فرهنگ دست برشانه ی هم با چهره ای گشاده و لبخندی که گواه شادی درونشان بود پشت هم عکس می گرفتند، به یاد عکس تکی گروه کوه نوردی تیلار افتادم…..ساعت از ۲ گذشته بود که به سرعین رسیدیم و در هتل تخت طاووس مستقر شدیم. همکاران قبلا گروه بندی و محل استقرارشان معلوم شده بود.حدود نیم ساعت بعد نهار آماده شد،پلوی خوش پخت فردین با فسنجان خوش مزه ای که به توصیه ی من کمی به ترشی می زد، بعد از نهار کمی استراحت و موسیقی و بعد دو گروه شدیم.گروهی برای آب درمانی سبلان رفتیم و گروهی دیگر از آب درمانی تخت طاووس استفاده کردند.
صائمی برای شام آبگوشت بار گذاشته بود.آبگوشتی خوشمزه که همه را به تحسین واداشت.ساعت حدود ۱۱ شب با برنامه ریزی پورپاک نیا برنامه شبانه جُنگ شادی فرهنگ شروع شد البته دونفر از دوستان پورپاک نیا از شهرخمام آمده بودند به جمع پیوستند.ابتدا پورپاک نیا شعر زیبایی از شیون خواند و بعد زنده رخ با آهنگی دلنشین و سنتور، جمع را به دنیایی از زیبایی و مهربانی دعوت کرد.درادامه هر یک از حاضران با شعری،صحبتی ، لطیفه ای و یا خاطره ای فزون بخش لطافت و شادابی حاکم بر فضای شب نشینی گروه شدند.اواخر برنامه بود که ایمان طلب عزیز به جمع پیوست و سنتور نواخت چنانکه می پنداشتی با جانش می نوازد و با دلش. رضا ایمان طلب استاد مسلم سنتور هرسال مهمان گروه فرهنگ است و افتخاری بس بزرگ برای گروه .به گمانم ساعت از ۲ گذشته بود که یاران برای استراحت و خواب رفتند.همکاران صبحانه را با عسل و سرشیر محلی معروف سرعین صرف کردند و بعد برای تهیه عسل و گردش بیرون رفتند،رحمان زاده و تقی پور و من همراه محمد تقی پور(برادر تقی پور)که در آموزش و پرورش اردبیل مشغول است برای دیداری مجدد از منطقه ی زیبای فندق لو خارج شدیم.فندق لو در مه غلیظی غرق شده بود وما درمسیر با گستره ای از گل ها ی بنفش ولاله ی وحشی عکس گرفتیم.هرچند، چند سالی است که فندق لو مشتاقان زیادی دارد و همین امر باعث شد تا از زیباییش کم شود ولی فندق لو همچنان چون نگینی بر تارک حیران می درخشد.ساعت ۱۳:۳۰ دقیقه نهار خوردیم و کمی از ۲ گذشته حرکت کردیم.درمسیر همچنان همکاران آواز می خواندند و شادی می کردند بخصوص جهان دوست که با خواندن ترانه هایی از فرامرز دعایی هم درشب و هم در مسیر ، دوستان هم دل فرهنگ را به شادمانی فرا می خواند.ساعت ۵ بعد از ظهر به آستارا رسیدیم، یک ساعت وقت تعیین شد برای دیدار از بازارچه ی آستارا و شاید خرید سوغات. بالاخره به سمت رشت حرکت کردیم. طبق قرار هر سال، دبیر شاخص مدرسه می بایست برای همکارن موز می خرید و مسئول خریدن هم نماینده دبیران بود به این ترتیب مومن سرایی به نمایندگی از مولایی(دبیر شاخص)برای همه شرکت کنندگان موز خرید و البته باز در مسیر حرکت به سمت رشت صدای همکاران را می شنیدی که ترانه های ماندگار ایرانی را می خواندند و بقیه نیز همراهی می کردند.عقربه ها ی ساعت نزدیک ۱۰ شب را نشان می داد که اتوبوس جلوی مدرسه توقف کرد و همکاران با شادمانی فراوان ازهم خداحافظی کردند.اردوی سالانه عوامل اجرایی و دبیران دبیرستان فرهنگ(دوره اوّل)امسال نیز به پایان رسید و گروه پرتلاش فرهنگ با عمل به پیمانی نانوشته و با همدلی و صمیمیت بیشتر به ارائه خدمات آموزشی بهتر به فرزندان شهر رشت همّت خواهند گماشت و دراین راه سخت و توان فرسا و امّا شیرین و ماندگار ، از هیچ کوششی فروگذار نخواهند بود.
به امید آینده ای تابناک برای فرزندان سرزمین مان.
مدیر دبیرستان غیردولتی فرهنگ(دوره اول)
محمد فرزاد