زندگی همه ی آدم ها درست مثل یک نمودار تابع است.
آدم ها خواسته های زیادی دارند و آرزوهای بی حد و مرز.
این آرزوها را می توان از مثبت تا منفی بی نهایت روی محور ایکس ها جای داد. آدم های بزرگ هدف هایشان را به سمت مثبت بی نهایت میل دهند و مجانب هایشان را پیدا می کنند. می توان دامنه ی انسان ها را تعیین کرد و فهمید که آن ها روی اعداد حقیقی بین چه فاصله و بازده ای قرار گرفته اند و اصل و نسبشان را تعیین کرد. نقطه ی عطف تابع دقیقا همان جایی است که آدم ها مسیر زندگیشان را تغییر می دهند و تصمیم های دیگری برای ادامه ی زندگی می گیرند و در جهت دیگری گام بر می دارند. تقعر آنها همیشه یک منحنی و مسیر زندگیشان همیشه فراز و نشیب های زیادی را شامل می شود.
ماکزیمم زندگی شان همان جایی است که به موفقیت رسیده اند و مینیمم زندگی شان همان جایی است که شکست خورده اند. یک عده از آنها به سمت محور وای ها میروند تا ترقی کنند.
آنها اکیدا صعودی هستند. ولی بر عکس یک عده از آدمها همیشه اکیدا نزولی و بقیه صعودی یا نزولی هستند. میشود حد آدم ها را گرفت و فهمید که وقتی به طرف خواسته ها و هدف های زندگیشان میل می کنند به کجا می رسند و به کدام نقطه نزدیک می شوند یا روی مختصات یک نقطه می مانند و کاری از پیش نمی برند.
مبداء مختصات همان مکانی است که برای اولین بار روی آن نقطه قرار می گیریم و همه چیز را از همان جا شروع می کنیم و این نقطه آغاز زندگی ما می شود. رفتار و عملکردهای یک سری از آدم ها به طرف ایکس های مثبت سیر می کند و بقیع به طرف معکوسش در حرکت اند. هر کدام از ما خودمان تصمیم می گیریم که کدام راه را انتخاب کنیم. نقاط بحرانی زندگی را خیلی راحت می توان تعیین کرد و از آن ها برای حل مشکلات و مسائل کمک گرفت. می توانیم با توابع دیگر ترکیب شویم . تابع جدیدی را به وجود آوریم و زندگی جدیدی را برمبنای آن تابع بسازیم. می توانیم با کمک یک دیگر معادله های مجهولی را که در زندگی داشته ایم حل کنیم . میتوانیم بین همه ی آدمها پیوستگی به وجود آوریم و حد چپ و راست (ظاهر و باطن آدمی) را یکی کنیم تا حدمان وجود داشته باشد و به مقصدمان برسیم.
میتوانیم مشتق مان را بگیریم و ریشه هایمان را پیدا و جدول تغیرات خودمان را رسم کنیم و ریشه هایمان را در آن جای گذاری کنیم تا ببینیم در هر مرحله از زندگی چه قدر و برای چه تغییر کرده ایم.میتوانیم با استفاده از روش انتقال تابع هایمان را بازتر و بزرگتر کنیم تا محدود به یک محیط بسته و یک دوره ی زمانی خاص نباشیم. میتوانیم با استفاده از مشتق هایمان بفهمیم که در زندگی چه کاربردهایی داریم.
تابع هایمان را داخل قدر مطلق میبریم و نقاط منفی و گذشته های تلخمان را از زندگی هایمان حذف میکنیم و هر کجا که اشتباهی مرتکب شدیم به جای خط زدن و کثیف تر کردن صفحه های سفید وسیاه با پاکن هایی آن را پاک کنیم.
میتوانیم از قلب های تهی از مهر با مجموعه ی مرجع { خدای مهربان و بخشنده } اجتماع بگیریم تا بتوانیم قلب همه ی آدم ها را مملو از مهر و احساس کنیم. میشود به آدمهایی که فکر می کنند در زندگی بیهوده و بی هدف آفریده شده اند و به درد هیچ نمی خورند با استفاده از برهان خلف ثابت کرد که اشتباه فکر می کنند و در آفرینششان حکمتی است. پس برایشان فرض خلف را بازگو می کنیم و آن گاه حکم ثابت و برقرار است. میتوان قبل از انجام هر کاری با استفاده از قوانین احتمال ، احتمال شکست یا موفقیعت آن کار را حساب کرد.
با سپاس از آقای علی عباس زاده ( مدرس ریاضی دبیرستان )