صدای تق تق کوبیدن در به گوش می رسد، بهار پشت در است، همه به تکاپو افتاده اند، خانه تمیز می کنند ،لباس نو می خرند ، کارهای عقب افتاده ی سال را سر و سامان می دهند، خلاصه درون و برون را آراسته می کنند تا ازمهمانی که سالی یک بار می آید و سه ماه بیشتر نمی ماند خوب استقبال کنند:هفت سین چند صد ساله می چینند ؛سنجد و سیب و سنبل ، سماق و سکه و سبزه با میوه و آجیل و شیرینی و گل …
در روزهای پایانی اسفند مدیریت مدرسه ی فرهنگ فکر بکری کرد و همه ی خواسته اش این بود که به طریقی در هفت سین امسال بچه های فرهنگ خاطره ای از مدرسه هم باشد. تصمیم بر این شد که سبزه ی هفت سین سبز کنند و در روز آخر مدرسه در سال ۹۴ به بچه ها داده شود، به این امید که همیشه سبز باشند و پرطراوت، شاد باشند و پیروز. با بعضی از اولیا مشورت شد که کار را چگونه پیش ببرند. خلاصه بعد از همفکری با هم متوجه شدند که کار آن چنان ساده ای نیست و باید کار را به کاردان سپرد، کسی که تجربه اش را داشته باشد. در شلوغی و حجم کار زیاد پایان سال مادر یکی از دانش آموزان این مسوولیت را جانانه و صمیمانه قبول کرد. گلدان های کوچک سفالی را مدرسه تهیه کردکه در یکی از اتاق های خالی روی چند تا میز و نیمکت چید. قرار شد برای حدود ۱۸۰ دانش آموز مدرسه ۲۲۴ گلدان گندم سبز کنند. بااین فکر که شاید همه به بار ننشینند، آخر کار ۱۹۰ تا از آن ها خوب سبز شدند. مادر مسوول سبزه ها، گندم خرید و خیس کرد، و هر روز به گندمک ها سر می زد ، به آنها آب می داد و گرمای اتاق و یا نور را تنظیم می کرد. ناگفته نماند که خود مدیر و همکار خدماتی مدرسه هم کمک حال ایشان بودند. یکی دو روز هم برای نوار و روبان پیچی و برچسب زدن روی گلدان ها وقت صرف شد. تا روز آخر دوشنبه ۲۴ اسفند.
مدرسه برای این روز از قبل برنامه تدارک دیده بود. خیلی ها باور نداشتند که بیشتر بچه ها روز آخر در مدرسه حضور پیدا کنند. اما مدیر با خیال جمعی می گفت بچه ها می آیند ، کلاسها هم دایر می شود و معلمان هم درس خود را خواهند داد.
آن روز مدرسه مثل روزهای دیگر بود . زنگ تفریح حیاط شلوغ بود و پر از همهمه. کلاس ها هم انگار که روزهای پاییزی آغاز مدرسه است، پر از شور و شوق و آموزش و یادگیری.
یک چیز در مدرسه ی فرهنگ هم چشم نواز است و هم گوش نواز: حضور موسیقی در مدرسه. وقتی سه تار در اتاق مدیر به امانت گذاشته می شود چشم باور نمی کند. بعد که می شنوی از کلاس هنر ، ترنم موسیقی به بیرون سرک می کشد و آواز مرغ سحر به گوش می رسد آن وقت است که گوش هم باور نمی کند. ناباوری شیرین!
روز آخر مثل بقیه ی جشن های مدرسه ی فرهنگ در طول سال تحصیلی حیاط پر بود از صدای خنده ی بچه ها، منظره ی رقص و پایکوبی و دست افشانی همراه با نوای موسیقی شادی بود که چند نفر از دانش آموزان فرهنگ سازشان را برایش کوک کرده بودند. برنامه با صحبت ها و بیان آرزوهای خوب از سوی مدیریت و کادر اجرایی شروع شد و بعداز چندبرنامه در پایان مدرسه هدیه سبزش را به دست های بچه های فرهنگ سپرد که هر گندمش به این امید سبز شده بودکه در هفت سین امسال شان لبخند به لبانشان بیاورد و با این آرزو که بهترین ها برایشان در سال جدید اتفاق بیافتد . با امید به بهروزی و پیروزی همه ی پویندگان علم و انسانیت.
صدیقه اسرافیلیان
رئیس انجمن اولیاء و مربیان دبیرستان غیردولتی فرهنگ(دوره اول)